آموزش به جای محدودیت


به آزادی اعتقاد دارم. محدود کردن انتخاب‌های مردم از سوی دولت‌ها به بهانه حفاظت از آن‌ها، اغلب به جای حل مشکلات، چالش‌های جدیدی ایجاد می‌کند. به نظرم جامعه باید خودش مسیرش را انتخاب کند و در صورت خطا، پیامدهایش را تجربه کند تا یاد بگیرد. دولت‌ها به جای کنترل مداوم، بهتر است بر آموزش تمرکز کنند و به افراد اجازه دهند خودشان تصمیم بگیرند. برای روشن شدن موضوع، دو مثال می‌آورم: شبکه‌های اجتماعی و بازارهای مالی. در شبکه‌های اجتماعی، سرعت تولید محتوا چنان بالاست که محدودیت یا فیلترینگ عملاً کارساز نیست. راهکار مؤثر این است که به مردم آموخته شود چگونه با نگاهی نقادانه به محتوا بنگرند، آن را با منطق ارزیابی کنند و از تأثیر اطلاعات نادرست بر زندگی خود و جامعه جلوگیری کنند.

در بازارهای مالی نیز همین اصل صادق است. بسیاری از افراد با مفاهیم بنیادین مانند جریان نقدینگی یا سازوکار بازی‌های پرریسک آشنا نیستند. برای نمونه، «بازی جمع‌صفر» موقعیتی است که در آن سود یک نفر به معنای زیان نفر دیگر است؛ مانند قمار، که در آن برنده همه‌چیز را می‌گیرد و بازنده همه‌چیز را از دست می‌دهد. در مقابل، یک بازار مولد مانند عرضه اولیه در بورس را در نظر بگیرید. در این بازار، شرکت‌ها سرمایه جذب می‌کنند تا رشد کنند، سرمایه‌گذاران سود می‌برند و اقتصاد تقویت می‌شود. اینجا سود یک طرف به زیان طرف دیگر منجر نمی‌شود، بلکه همه می‌توانند همزمان منتفع شوند. تفاوت در اینجاست که بازی جمع‌صفر تنها منابع را جابه‌جا می‌کند، اما بازار مولد ارزش جدیدی خلق می‌کند. این مفاهیم باید از سنین پایین آموزش داده شوند تا افراد بتوانند تصمیم‌هایی آگاهانه بگیرند و از زیان‌های مالی در امان بمانند. متأسفانه در جامعه ما، به‌ویژه میان جوانان، این آگاهی هنوز فراگیر نشده است.

اکنون به نقش دولت بپردازیم. دولتی که گاه در انجام وظایف ابتدایی خود ناتوان است، ادعای حفاظت از مردم را مطرح می‌کند و می‌خواهد آن‌ها را از ورود به بازارهای پرریسک بازدارد. این ادعا تا حدی درست است، اما وقتی اعتماد عمومی را جلب نکرده، با رویکردهای محدودکننده تنها مقاومت و سرکشی بیشتری برمی‌انگیزد. دولت به جای این کار، باید وظایف اصلی‌اش را به‌درستی انجام دهد و نقش آموزشی ایفا کند. طبیعی است که همیشه افرادی در دام طرح‌های فریبنده، مانند پروژه‌های پانزی، گرفتار شوند و سرمایه خود را از دست بدهند. اما راه‌حل، ممنوعیت‌های گسترده نیست. در جهانی که اینترنت و هوش مصنوعی دسترسی به اطلاعات را بی‌حد کرده‌اند، محدودیت‌ها پاسخگو نیستند. باید بازارهای مولد و سالم را جذاب‌تر کنیم تا انگیزه ورود به بازی‌های پرریسک کاهش یابد. برای مثال، اگر دولت برنامه‌ای بلندمدت، مثلاً ۲۰ ساله، برای کاهش نرخ بهره بدون ریسک طراحی کند، بازارهای رسمی برای سرمایه‌گذاری پایدار و بلندمدت جذابیت بیشتری پیدا می‌کنند و افراد کمتر به دنبال سودهای کوتاه‌مدت و غیرواقعی می‌روند. واقعیت این است که بیشترین زیان در بازارهای پرریسک نصیب کسانی می‌شود که بدون دانش کافی و با انگیزه‌های ناپخته وارد آن‌ها می‌شوند. بنابراین، به جای مقابله مستقیم با این پدیده، باید دو هدف را دنبال کنیم: جذاب‌تر کردن بازارهای مولد و ارتقای آگاهی عمومی. این رویکرد نه‌تنها از ضررها می‌کاهد، بلکه زمینه‌ساز آینده‌ای بهتر خواهد شد.

دیدگاه کاربران